چند قطره احساس
چند قطره احساس
کاش دنیا یکبار هم که شده بازیش را به ما می باخت مگر چه لذتی دارد این بردهای تکراری برایش؟!...
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, توسط مهرداد خدابنده لو |


 

 

نمیدونم از کجا شروع کنم قصه تلخ سادگیمو ...

 

نمیدونم چرا قسمت میکنم روزهای خومب زندگیمو...


چرا تو اول قصه همه دوستم میدارن...


وسط قصه میشه سر به سر من میزارن...


تا میخواد قصه تموم شه همه تنهام میزارن...


میتونم مثل همه دورنگ باشم دل نبازم ... میتونم مثل همه یه عشق بادی بسازم


تا با یه نیش زبون بترکه و خراب بشه ....... تا بیان جمش کنن حباب دل سراب بشه


میتونم بازی کنم با عشق و احساس کسی .... میتونم درست کنم ترس و دلواپسی


میتونم دروغ بگم تا خودمو شیرین کنم ..... میتونم پشت دل ها قایم بشم کمین کنم


ولی با همه این حرفا باز منم مثل اونهام ... یه دروغگو میشم همیشه ورد زبونهام...


یه نفر پیدا بشه به من بگه چیکار کنم ... با چه تیری اونی که دوستش دارم و شکار کنم...


توی دنیا اصلا عشق واقعی وجود داره!!!???



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.